جدول جو
جدول جو

معنی کوفته گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

کوفته گردیدن
(رَ گَ دی دَ)
سخت تعب دیدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوفته شدن:
به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت.
کسائی (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا).
رجوع به کوفته شدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ)
پیچیده شدن. کج شدن: هرگاه که عضله های مجوف تشنج کند، حدقه از موضع خویش زایل شود و چشم تافته گردد همچون چشم احول. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ خوَرْ / خُرْ دَ)
کوتاه شدن: کثث اللحیه کثاثه و کثوثه، بسیاربیخ گردید ریش و انبوه شد و کوتاه گردید و درهم پیچید. (منتهی الارب). و رجوع به کوتاه شدن شود
لغت نامه دهخدا
آشفته گردیدن آشفته گشتن آشفته)، یاآشفته شدن اختر بر کسی. بنحوست گراییدن آن. یاآشفته شدن کار مختل شدن آن. یاآشفته شدن موی سر پریشان شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار